بودن یا نبودن،مساله این است! :: 𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

Snowman

𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

She has a kind soul, but a cold heart
💙❄⛄💙❄⛄
Since I was a child
I've always loved a good story
I believed that stories helped us to ennoble ourselves
to fix what was broken in us
and to help us become the people we dreamed of being
Lies that told a deeper truth

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

بودن یا نبودن،مساله این است!

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۲ ق.ظ

(اقتباس از درام «هملت» هنگامی که هملت

 با نامزدش «ایفیلیا» مشغول صحبت است.)             

 ویلیام شکسپیر

 

                                                                       

       بودن یا نبودن،مساله این است! آیا پسندیده‌تر آن‌است که تازیانه‌ها و بلاهای روزگار غدار را با پشت شکسته و خمیده‌مان متحمل شویم یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم تا آن دشواری‌ها را از میان برداریم؟ مردن... آسودن... سرانجام همین است و بس؟ اگرخواب مرگ دردهای قلب‌مان و هزاران آلام دیگر را که طبیعت در پیکر ما فرو ریخته پایان بخشد، نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود.


       مردن... آسودن... وباز هم آسودن... و شاید در احلام خویش فرو رفتن. آه، مشکل همین‌جاست. آن‌زمان که این قفس خالی و فانی را به دور افکنیم، در آن خواب مرگ، شاید رویاهای ناگواری ببینیم! ترس از همین رویاهای زود گذر است که ما را به تحمل و تامل وا می‌دارد و این ملاحظات است که عمر مصیبت و نگون‌بختی را چنین طولانی می‌سازد.


       چه اگر کسی ایقان کند که با خنجری برهنه می‌تواند آسودگی یابد،کیست که در برابر این ضربات توان‌سوز و خفت‌های جان‌فرسای زمانه،تمرد متمردان، تفرعن متفرعنان، آلام عشق درماندگان، درنگ‌های دیوانگان، وقاحت محتشمان و تحقیرهایی که صبوران از دست عجولان می‌بینند را ببیند و تن به تحمل این دردها در دهد؟ کیست که حاضر شود پشت خود را زیر این بارهای گران خم کند و بخواهد در زیر فشار این زندگی دردآلود پیوسته ناله و شکایت کند و عرق تن فشاند؟


       همانا بیم از واپسین مرحله‌ی مرگ، یعنی همان سرزمین نامکشوفی که از مرزهایش سفرگری باز نمی‌گردد، انسان را سرگردان و عزم او را خلل پذیر می‌کند و ما را ناگذیر می‌نماید تا همه آلامی را که اینک در خود نهفته‌ایم، تحمل کنیم و خویشتن را به شکنجه‌هایی که از دوام و قوام آن بی‌خبریم،بیافکنیم! 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۳
محدثه محزون

دیالوگ های معروف

نظرات  (۹)

سلام خانمی
ممنون از حضور سبزت
وب زیبایی داری......
با آرزوی بهترینها برای تو..........
پاسخ:
مرسی عزیزم
همچنین
چند وقتی است هرچه میگردم حرفی بهتر از سکوت پیدا نمیکنم

نگاهم اما
گاهی حرف میزند
گاهی فریاد میکشد.....

مرسی اومدی
پاسخ:
خواهش
سپاس از حضورت:)
چنین گفت زرتشت: عاشق عاشق شدن باش و دوست داشتن را دوست بدار از تنفر متنفر باش به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
حکایت جالبی است که فراموش شدگان ، فراموش کنندگان را فراموش نخواهند کرد.
پاسخ:
سپاس از حضورتان:)

سلام وب جالبی داری

اگه با تبتدل لینک موافقی خبرم کن

پاسخ:
سلام
مرسی از حضورت
حتما لینکت میکنم:)
بازم ممنونم:)
درود. بله مرگ. شاید مرگ راه پایان خوبی باشد برای از بین بردن تمام سختی ها، در این دنیا انسانهای بسیاری از مرگ می هراسند و وحشت دارند، و کسانی هم هستند که از مرگ نمی هراسند، تفاوت بین این انسانها در یک کلمه می ترسم و نمی ترسم خلاصه نمی شود، این فقط ظاهر قضیه است، من خودم بارها و بارها به پایانی اینگونه اندیشیده ام ولی....
بگذریم، در مورد زندگی پس از آن هم خیلی ها اعتقادی به آن ندارند، و خیلی ها هم دارند، نظر بنده این است که در این دنیا هر چه قدر آرامتر و بدون اذیت و آزارتر زندگی کنی در هر جای دیگر (همان آخرت و دنیای ابدی) اذیت نخواهی شد، اگر این دنیا دلی را بشکنی تاوانش را چه در این دنیا و یا در جایی دیگر (همان آخرت) خواهی دید. 
بگذریم، باز هم آمدم به وب شما و چانه هایم گرم شد و دستانم شروع به نوشتن کرد و سرتان را درد آوردم، 
پر حرفی بنده را به بزرگی خودتان ببخشید.
مطلبتان زیبا بود.
پاسخ:
نفرمایید
سخنان شما همیشه زیبا بجا و منطقی بوده حداقل برای من :)
تشکر بخاطر حضورتان:)
آری به راستی مسئله این است بودن یا نبودن...
پاسخ:
بله همین است بودن یا نبودن....
حالا سوال هنوز این است:
بودن یا نبودن؟؟!!!!
پاسخ:
هردوش:دی

چه حرف بی ربطیست
که مرد گریه نمی کند، 
گاهی آنقدر بغض داری
که فقط باید مرد باشی
تا بتوانی گریه کنی.

دیالوگی از رمان گناهکار:

دوست داشتنت گناه باشد یا اشتباه گناه میکنم تورا حتی به اشتباه.

باسپاس وبلاگت خیلی خوشگله جیییییگرم.{محدثه جون}

پاسخ:
مرسی عزیزم
و مرسی از حضورت
و بیشتر از اون مرسی از دیالوگ زیبایی که گذاشتی ^_________^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی