بایگانی خرداد ۱۳۹۹ :: 𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

Snowman

𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

She has a kind soul, but a cold heart
💙❄⛄💙❄⛄
Since I was a child
I've always loved a good story
I believed that stories helped us to ennoble ourselves
to fix what was broken in us
and to help us become the people we dreamed of being
Lies that told a deeper truth

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

در زیر آسمان تهران روی پشت بام قدم میزدم
شهر عجیبی ست!
جایی که به آن تعلق داشتم شبهایش ستاره باران بود.
آسمانی بشدت تیره و صاف و پر از نور های رنگارنگ.
آسمان اینجا کدر است.
و چیزی که در شب چشمهایت را نوازش میدهد درخشش ستارگان نیست، روشنایی چراغهای این شهر است.
و در هر کدام داستانی در جریان است.
داستان هایی از نویسندگانی که هرگز نوشته نخواهند شد.
به طرز غم انگیزی زیبا!
می چرخم و می چرخم
روشن می شوند.
خاموش می شوند.
خاموش می شوند...
هیچوقت در جهت یابی خوب نبودم.
پیدایش نمی کنم.
(لبخندی میزنم)
من در این میان دوست داشته شدم.
خندیدم،
گریستم،
گاهی پرواز کردم و گاهی دویدم
و گاهی...
گاهی رقصیدم.
و گاهی،
گاهی...
فراموش شدم!
فراموش کردم!
( به خودم می آیم که ثابت به یک نقطه خیره شده ام)
آری منم یکی از همین چراغ های شهرم که داستان های نگفته بسیار دارم.
چراغی روشن همراه با رویاهای رسیده و نرسیده.
چراغی روشن که نمیدانم کی خاموش می شود...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۹
محدثه محزون
شایذ برای فراموشی باید نوشت.
چند سال پیش وقتی در موسسه ی محل کارم منتظر همکارم بودم روی میز وسط سالن تعدادی کتاب بود.
یکی از کتاب ها توجهم را بیشتر جلب کرد چون نام مولانا روی آن بود.
الان بخاطر ندارم که نام کتاب چه بود. شاید فیه ما فیه بود!
اما همینطور که در حال ورق زدن بودن چشمم به متنی خورد و همانجا آن متن را نوشتم.

" خیال من این آدم را نزد من می آورد. بدون کوچک ترین حرفی، خیال او را به سوی من می کشد، سخن بهانه است.
چیز دیگری آدمهارا به سوی هم می کشد. خیال هر چیز، آدمی را به سوی همان چیز میبرد."

اون موقع ها با این متن خیلی عشق می کردم.
چقدر خوب و زیبا و درست بود.
ولی کاش آدمی این قدرت را نداشت.
کاش خیال انقدر درد نداشت...
خیال آدمی در اوج زیبایی نفرینیست که تا مدت ها تسخیرت می کند...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۳۹
محدثه محزون