That's how life goes
جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۵۵ ب.ظ
+ کاش می شد روزهایی خالی از حس بود
خالی از حس تنفر
خالی از حس غم، حسرت...
خالی از دوست داشتن خالی از شوق، خالی از شادی...
خالی از حرکت کردن
از پرواز کردن و رسیدن!
کاش روزهایی بود که با دکمه ای همه چیز متوقف می شد
که برای لحظه ای بایستی
ببینی از کجا آمده ای با که آماده ای به کجا می روی؟!
اگر پر از احساسات منفی بوده ای ارزشش را داشته؟!
اگر سعی کردی همه چیز را زیبا ببینی و مهربان باشی چی؟!
با تمام قدرت سعی می کنی نگه داری چیز هایی را که از دست می روند و رها می کنی چیزهایی را که با اختیار خود ماندند!
چرا؟!
دوست می داری آدمهایی را که لحظه ای دست از آزار دادنت بر نمیدارند و رها می کنی آنهایی را که بی بهانه دوستت دارند!
چرا؟!
- می دانی؟! شاید آدمی همین است. تا ندارد قدر می داند و حسرت داشتنش را می خورد و وقتی دارا شد صرفا فقط چیزی به داشته هایش اضافه کرده!
+ و ای کاش می دانست که روزی دوباره از دست خواهد داد و اینبار برگشتی نیست برای جبران آنچه از دستش رفته!
- متاسفانه دنیای آدم ها اینگونه است.
حسرت می خورد
بدست می آورد
فراموش می کند
بی ارزش می کند
از دست می دهد
و دوباره حسرتش را میخورد...
+ کاش آدم ها کمی درخت شوند. باد شوند. برف و باران شوند. ابر شوند.
کاش آدم ها برای یک روز آدم نباشند...
۹۹/۰۱/۰۸
دنیای همه آدمها اینگونه نیست...
بعضی دنیاها پیچیده تر از این حرف هاست!