The End
یه بار یه جایی یه متنی خوندم که زندگی ما آدمها مثل کتاب می مونه
قرار نیست همه ی فصل هاش قشنگ باشن
قرار نیست همه شخصیت هایی که در برابرمون قرار می گیرن رو دوست داشته باشیم
قرار نیست همه اتفاقا شیرین باشن
اما همه ی اینا بخشی از کتاب زندگی ما هستن
بدون این بخش ها اتفاقات و آدم های خوب بی معنی میشن
پس چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم باید هر فصل رو خط به خط بخونیم و بریم جلو...
گاهی دلمون نمی خواد یه فصل تموم بشه، اما خب میشه...
هیچوقت هیچ فصلی از یک کتاب تا بی نهایت ادامه نداشته...
غم انگیزه...
حتی کتاب هایی با پایان خوش هم غم انگیزن
واژه ی پایان به طرز عجیبی قابلیت اینو داره که ساعت ها براش اشک بریزی و قلبت رو مچاله کنه...
و شروع...
واژه ای شیرین که با درد همراه است...
+ بنظرم وقتشه این فصل بسته بشه و فصل جدیدی شروع بشه...
I'm coming up only to hold you under+
I'm coming up only to show you wrong
And to know you is hard, we wonder
To know you, all wrong we were
wish your process of your life was just under your control