محدثه محزون :: 𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

Snowman

𝕬𝖗𝖍𝖆𝖎𝖓

She has a kind soul, but a cold heart
💙❄⛄💙❄⛄
Since I was a child
I've always loved a good story
I believed that stories helped us to ennoble ourselves
to fix what was broken in us
and to help us become the people we dreamed of being
Lies that told a deeper truth

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

۱۱۸ مطلب توسط «محدثه محزون» ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۱
محدثه محزون

اونقد به نظرم دوره که خیلی سخت میتونم تصور کنم یه روزی وجود داشته...

انگار هیچوقت وجود نداشته...

هیچوقت...

مثل یه رویای مبهم تو یه شب تابستونی...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۲۷
محدثه محزون

باید اعتراف کنم که یک آرزو را با خود به گور می برم:

خیلی دلم می خواهد وقتی که از دنیا رفتم، هر ده سال یکبار، از میانِ مُرده ها بیرون بیایم، خودم را به یک کیوسک برسانم و با وجود تنفری که از رسانه های جمعی دارم، چند روزنامه بخرم.

این آخرین آرزوی من است؛ روزنامه ها را زیرِ بغل می زنم، بعد کورمال کورمال به قبرستان برمیگردم و از فجایعِ این جهان باخبر می شوم.

و سپس، با خاطری آسوده، در بسترِ امنِ گورِ خود دوباره به خواب می روم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۲۵
محدثه محزون

اول زمستونو،

اولین برف زمستونی...

کاش زمستون هیچوقت تموم نشه...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۱
محدثه محزون

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۵ ، ۱۲:۳۳
محدثه محزون
بنظرم تنها تو روزای برفی و بارونیه که این زندگی میتونه حرفی برای گفتن داشته باشه
آدم نا امیدی نیستم،
اما وقتی پای روزهای برفی و بارونی در میون باشه تبدیل به موجودی میشم که
کمی بیشتر دیوانه است
کمی بیشتر حس میکند
کمی بیشتر زندگی میکند
یاد داستان های پریان و شاهزادگان کودکی بخیر
شاهزاده ای که روز به شکلیست و شب شکلی دیگر
یا تبدیل به موجودی زشت شده
میدونی قشنگیه این داستانا این بود که همشون منتظر یه عشق واقعی بودن
اینکه اگه همه چیز واقعی و درست باشه معجزه میشه و یه پایان خوش رقم میخوره
اما خوب من خیلی وقته که منتظر چنین معجزه ای نیستم
فقط وقتی اتفاقی برای آسمان میافته
مثلا ابری میشه
پرستاره،
بارانی یا برفی
من دیوانه تر میشوم...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۵ ، ۰۹:۲۵
محدثه محزون
+ اینکه خوبم...
یک دروغ بزرگ است،
اما من خوبم... :)

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۵ ، ۱۱:۲۵
محدثه محزون

میدونی چه وقتهایی میفهمم که واقعا  تنهام آدم برفی؟!

وقتهایی که خیلی خوشحالم

یا خیلی غمگینم

چون تو این لحظه هاست که پر از حرفم اما شنونده ای برای حرفهام ندارم

+همچنان برف می بارد و من خوشحالم که آمدی آدم برفی

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۹:۰۵
محدثه محزون
برف می آید...
اولین برف پاییزی...
چه حس خوبی...

+  تو این مدل هواها که برف میاد، بارونیه یا ابریه باید بشینم فیلم ببینم، موسیقی گوش بدم، کتاب بخونم ولی حیف که باید بشینم درس بخونم :(((((
البته اونقدرام بد نیست...
درس خوندنم دوست دارم :))))
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۲۱:۳۱
محدثه محزون
می دانی؟!
در آینده ثانیه هایی وجود دارند که مینشینی و برای تمام آن سالهایی که گذشت و آدمهایی که آمدند و رفتند واتفاقاتی که دیگر هیچوقت فرصت دوباره تکرار شدن رانداشتند دلتنگی میکنی...
دلتنگی میکنی، برای صدا زدن نام مادرت...
برای لوس کردن خودت پیش پدرت...
برای مسخره بازیها و اذیت کردنهای برادرانت...
برای دورهم بودن و خنده های از ته دل با دوستانت...
و برای او...
و تمام آن سالهایی که عمرت را ساخت، تورا ساخت، خاطراتت را، افکارت را، احساساتت را...
و تو فقط میتوانی دلتنگی کنی.

+اینروزا چقدر مینویسم...
+ اینکه میدانم  در آن روزها برای این روزها دلتنگی خواهم کرد، بیشتر دلم تنگ میشود...
امیدوارم زندگی کردن آن روزها انقدر ها هم که فکر میکنم سخت نباشد...
۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۳
محدثه محزون