خاله بازی
می دانی من کی هستم؟
من همان پسرک و شاید دخترکی هستم که به آن پادشاهی که ملعبه دست یک خیاط شده بود،
گفت برهنه است.
پادشاهی که تصور می کرد زیباترین وظریف ترین لباس عالم را به تن دارد
- البته ازبیم متهم شدن به بی عقلی -
من یک خرمگس مزاحم هستم
که دائم بیخ گوش تو وزوز می کند
وتورا وا می دارد از ژست مردم فریبت بیرون بیایی.