عاشق نیستم...
چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۴ ق.ظ
عاشق نیستم...
اما حسادت می کنم!
حسادت می کنم به تمامی شان...
به زوج های خیابان های بارانی!
و کوچه های پاییزی...
عاشق نیستم...
اما دلم می گیرید!
به هنگام پرسه های شبانه ام
گامهای خسته ام به زیر بارش باران
و عصر های پاییزی...
و به هنگام هوس ساختن یک آدم برفی...
در زیر بارش برف!
عاشق نیستم...
اما حسادت می کنم!
دلم می گیرد!
"محدثه م"
۹۲/۰۵/۰۹
که واژه ها گم شده اند در پیچ وتابش
یادت میکنم و میدانم در مشغله هایم فراموش کرده ام .
چقدر نزدیکی به من ..
فریادت میکنم و از یاد برده ام نجواهایم را میشنوی.
دویده ام به سویت در هر سو و ندانسته ام
که تو در وجودم جایگاهی بلند مرتبه داری .
چشم دل به همه ی آنچه نشانه ام قرار دادی بسته ام .
دستم را بگیر در رویاهای بلند و بالایم .
نگذار در اوج لذت رسیدن بالهایم خیس از ترنم باران حادثه به سقوطی در انتهای ناکامی برسند