میان خواب و بیداری، شبی دیدم خیال او/از آن شب واله و حیران نه در خوابم نه بیداری
دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ
بعضی اتفاقات در زندگی فقط یک بار رخ میدهند دست اوله دست اول
بعد از آن هرچقدر هم که تکرار شوند بوی تازگی سابق را نمیدهند
و سخت است کنار آمدن با این دسته دوم ها و سوم ها و ...
آن کشش خاص را ندارند،
همانکه باعث میشود قلبت یکجور دیگر بتپد
یا مغزت یک جور قشنگی فرمان بدهت
و پر از همین یکجور دیگر ها،
نه همان مثل سابق ها...
+ پاییز خوب است، برگ های خسته و باران های خاکستری و خیابان های خالی از مردم...
یکجور غمگینی قشنگ است!
پاییز برای من یعنی بتهوون، موزارت، باخ، شوپن و صدای باران و رعد و برق های تند گاه و بی گاه.