هزار خورشید تابان
« می دانی برای دفاع از خود به زنهایش چی گفته بود؟ گفته بود من وادارش کردم. گفته بود همه اش زیر سر من بوده. می بینی؟ توی این دنیا زن بودن یعنی همین.»
ننه ظرف دانه را کناری گذاشت. چانه ی مریم را با انگشتش کشید بالا.
« به من نگاه کن مریم.»
مریم با سردی نگاه کرد.
ننه گفت: « این را بدان, همیشه آویزه گوشت باشد, دخترم: انگشت اتهام مردها, درست مثل عقربه ی قطب نما که در همه حال روبه شمال می ایستد, همیشه روبه زن ها اشاره می رود. همیشه این یادت باشد مریم.»
پدرت، مادرت، بچه ت ، همسرت، رفیقت، عشقتــــ ــــ ...
تـــا زمانی کــــه یــــه نفــــــرو داری کــــه بــــا لبـــــخندش به آرامــــــش می رسی
یعنــــــی هــــنوز خــــــــوشبختـــی
یعنـــــی هنــوز زندگی فوق الـــعاده س .....