linely booooy
fatima
mahdi.4054
یک مرد تنها
یک مرد تنها
دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه بیداری، نه دیداری، نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری
تمام عمر بستیم و شکستیم، بجز بار پشیمانی نبستیم
جوانی را سفر کریم تا مرگ، نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
عجب آشفته بازارییست دنیا، عجب بیهوده تکراریست دنیا
میان آنچه باید باشد و نیست، عجب فرسوده دیواریست دنیا
چه رنجی از نامحبت ها کشیدیم، برهنه پا به تیغستان دویدیم
نگاهی آشنا در این همه جمع، ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم
سبک باران ساحل ها ندیدند، به دوش خستگان باریست دنیا
مرا در موج حسرت ها رها کرده، عجب یار وفاداریست دنیا.
الهه ی باران
قشنگ بود
دیدبان
زیبابود....
ممنون ک ب وبم سرزدی....
ماادما هنوز ب اون درک کامل نرسیدیم ک بخوایم ب حکمت خداپی ببریم...
من به بوی تو هواخواه نسیم سحرم
که ز بوی تو خبر دارد و من بی خبرم
تو به صور ت زمنی غایب و معلومت نیست
که خیال تو چها می کند اندر نظر م
دور م از شمع جمال تو و ولی نزدیک است
که چو پر وانه بسوزد همگی بال و پر م
خبرت نیست که در کوی خر ابات مغان
با خیال تو همه شب به مناجات درم
دامن از من مکش ای سرو که چون آب ر وان
من سر ی در قدمت می نهم و می گذرم
جگر م خون شدو از دیده برون ر فت و نرفت
اثر داغ فر اق تو هنوز از جگرم
عاقبت هم نکند ناله ی سلمان اثر ی
کی کند کی مگر آن دم که نماند اثرم!!![گل][گل]