« می دانی برای دفاع از خود به زنهایش چی گفته بود؟ گفته بود من وادارش کردم. گفته بود همه اش زیر سر من بوده. می بینی؟ توی این دنیا زن بودن یعنی همین.»
ننه ظرف دانه را کناری گذاشت. چانه ی مریم را با انگشتش کشید بالا.
« به من نگاه کن مریم.»
مریم با سردی نگاه کرد.
ننه گفت: « این را بدان, همیشه آویزه گوشت باشد, دخترم: انگشت اتهام مردها, درست مثل عقربه ی قطب نما که در همه حال روبه شمال می ایستد, همیشه روبه زن ها اشاره می رود. همیشه این یادت باشد مریم.»