بعضی اتفاقات در زندگی فقط یک بار رخ میدهند دست اوله دست اول
بعد از آن هرچقدر هم که تکرار شوند بوی تازگی سابق را نمیدهند
و سخت است کنار آمدن با این دسته دوم ها و سوم ها و ...
آن کشش خاص را ندارند،
همانکه باعث میشود قلبت یکجور دیگر بتپد
یا مغزت یک جور قشنگی فرمان بدهت
و پر از همین یکجور دیگر ها،
نه همان مثل سابق ها...
+ پاییز خوب است، برگ های خسته و باران های خاکستری و خیابان های خالی از مردم...
یکجور غمگینی قشنگ است!
پاییز برای من یعنی بتهوون، موزارت، باخ، شوپن و صدای باران و رعد و برق های تند گاه و بی گاه.
همیشه راهی هست،
راهی برای بدست آوردن شادی های از دست رفته ی گذشته!
اگر روزی چیزی یا کسی یا لحظه ای از دست رفت،
من ایمان دارم که در آینده دوباره باز می گردد اما در شکلی دیگر.
زندگی با همین گذر کردن ها جریان پیدا می کند...
پس اگر زمانی چیزی یا کسی یا لحظه ای از دستت رفت
نترس
غمگین هم مشو
بخند...
و به آسمان خیره شو:
همیشه راهی هست،
برای دوباره خندیدن...
هر روز فرصتی دوباره است
برای رویاهای بزرگ داشتن
لبخند های عمیق تر
شادی های بیشتر
زیباتر دیدن دنیا،
در واقع هر روز تولدی دوباره است...
برای متفاوت زندگی کردن
به روش خودت زندگی کردن...
چند شب پیش که از خواب پریدم رفتم تو حیاط
بعد مدتها به آسمان نیمه شب خیره شدم
هنوزم سرجاشون بودن
با همان شکوه زیبایی سابق
اما تنها فرقش این بود دیگر نگاهم نگاه آن دخترک خیال پرداز گذشته نبود
اکنون کمی بیشتر منطق هم با آن آمیخته بود...
اما آنها زیباتر از قبل
با آرامشی وصف نشدنی
مرا به امید های از دست رفته دعوت میکردند...
نباید حتی به یک نفر دیگر
بقبولانی که با تو بماند،
بیش تر دوستت بدارد،
به تو تلفن بزند،
به تو توجه کند، به دیدارت بیاید
یا وابسته ات بماند.
منظورم این است
که گوشی را بگذار.
وقتی آدمهایی می توانند
از کنار تو بروند،
بگذار بروند.
سرنوشت تو با هیچ کسی
که تو را ترک کرده،
گره نخورده است.